حتی یک نفس او را جبران نکردی!!!!
چه کسی هست که جایگاه و مقام والای پدر و مادر را نداند؟ کیست که نداند مادر در دوران بارداری، وضع حمل و شیردهی و پس از آن، چه زحماتی را تحمل می کند و چه دشواری ها و سختی ها را به جان می خرد تا راحتی و خوشی را به فرزندش هدیه دهد؟ کیست که زحمت های شبانه روزی و تلاش های پدر برای رفاه خانواده و آسایش روح و جسم آنان را نادیده انگارد؟
برخی اما خود را به فراموشی می زنند و حقوق ایشان را زیر پا می گذارند. قرآن کریم، یحیی (ع) را به سبب رعایت حقوق #پدر و مادر ستوده و اعلام می دارد: «وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا»؛ و او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار و خوش رفتار بود و هرگز نافرمان و متمرد نبود. و حضرت عیسی بن مریم (ع) با افتخار تمام می گوید: «وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبَّاراً شَقِیًّا»؛ خداوند مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبار و شقی نگردانید.
به راستی در این دنیا، چه کسی را می توان مانند پدری یافت که آرامش و آسایش خود را برای راحتی و آسودگی فرزندان وقف می کند و دغدغه ها و مشکلات را به جان می خرد تا فرزندان مشکلی را احساس نکنند؟ نقل شده پدر و پسری را نزد حاکم بردند تا چوب بزنند. نخست پدر را انداختند و صد چوب زدند؛ آه نکرد و دم نزد.پس از آن، پسرش را انداختند و یک چوب زدند، پدرش شروع به ناله و فریاد کرد.
حاکم گفت: تو صد چوب خوردی و دم نزدی، به یک چوب که پسرت خورد، این ناله و فریاد چیست؟
گفت: آن چوب ها که بر تن من می آمد، تحمل می کردم؛ اکنون که برجگرم می آید، تحمل ندارم.
انسان باید برای خدمتگزاری به پدر و مادر و برطرف کردن نیازهای آنان، خالصانه بکوشد.
یا حقیقتاً مهربان تر و دلسوزتر از مادر کیست؟ مادری که از شیره جان، فرزند را پرورید و خواب خوش را بر خودش حرام کرد تا نوزادش آسوده بخوابد. سختی ها و محنت ها را به جان خرید، تا فرزندش با خاطری آسوده روزگار بگذراند، مادری که هیچ گاه محبت فرزند از دل او خارج نمی شود و با تمام بی مهری ها و ناجوانمردی های فرزندان، آن ها را دوست دارد.
متأسفانه برای بیشتر افراد، صحبت از خدمت و احترام به پدر و مادر و رعایت حقوق آن ها، به بحثی کلیشه ای تبدیل شده و اگر کسی از آنان درباره لزوم این احترام و خدمت گزاری بپرسد، چنان جملات زیبا و نغزی را ردیف می کنند که خود نیز از شنیدن آن لذت می برند؛ ولی آن جا که پای عمل می رسد، خیلی زود گفتههایشان را فراموش کرده و دست به دامن توجیه می شوند.
به هر حال لازمه انجام وظیفه در برابر پدر و مادر و نیز، نیکی به آنان و جلب رضایتشان، آشنا بودن با وظایف خود در برابر آنان است و اینکه خود را ملزم به رعایت حقوقشان بدانیم. خداوند متعال با اشاره به حقوق والدین، فرزندان را دعوت می کند تا دوران کودکی خود را به یاد آورند و نیز زحمت هایی را که پدر و مادر برای پرورش و رشد فرزندان کشیده اند:
«وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا.»؛و بال های تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا همان گونه که آن ها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده.
انسان باید برای خدمت گزاری به پدر و مادر و برطرف کردن نیازهای آنان، خالصانه بکوشد؛ آن هم پیش از آن که آن ها نیاز و درخواست شان را مطرح کنند. شاید از این رهگذر بتواند ذره ای از زحمت ها و جان فشانیهای والدین – به ویژه مادر- را جبران کند.
پرسش این است که چگونه می توان به آن ها خدمت کرد؟ به تعبیر دیگر، محدوده احترام و خدمت گزاری برای والدین تا کجاست؟ آیا بسنده کردن به تماس های تلفنی هفتگی یا ماهانه سر زدن به آنان در مناسبت ها و اعیاد و یا هدیه روز مادر و ... برای خدمت گزاری به آنان کافی است؟
امام صادق (ع) در تفسیر آیه«وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً.»می فرماید: «#احسان این است که با آن ها نیکو معاشرت کنی و آن ها مجبور نشوند چیزی را که نیاز دارند، از تو بخواهند».
به پدر و مادر خیره مشو؛ مگر از روی مهربانی و محبت و صدایت را بلندتر از صدای آن دو مکن
در حدیث دیگری آمده است که مردی، مادر پیر و ناتوان خود را بر دوش گرفته بود و خانه خدا را طواف میکرد. در این هنگام خدمت پیامبر (ص) رسید و عرض کرد: «هل ادیت حقها»؛ آیا با این عملم، حق مادرم را ادا کرده ام؟ پیامبر (ص) پاسخ دادند: «نه! حتی یک نفس او را جبران نکرده ای.
یا نقل شده که «ابراهیم بن شعیب» به امام صادق (ع) عرض کرد: «پدری بسیار پیر و ناتوان دارم. او را به دوش می کشم و برای قضای حاجت بیرون می برم».
امام فرمود: «هرچه می توانی به پدرت خدمت کن و حتی خودت با دستت، لقمه در دهان او بگذار که این کار، وسیله نجات تو از آتش دوزخ خواهد بود.»
همچنین امام صادق (ع) در تفسیر آیه «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ.»می فرماید: «به پدر و مادر خیره مشو؛ مگر از روی مهربانی و محبت و صدایت را بلندتر از صدای آن دو مکن و دستت را هم روی دست آن دو بلند مکن و جلوتر از آن ها قرار مگیر.»